سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانلود رمان بانکدار

دانلود رمان بانکدار

در این ساعت از سایت ، رمان بانکدار را آماده کردیم.برای دانلود رمان بانکدار در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/1roman/393416aa115bcfea3458ab19e5c8927e.jpg

پارتی از رمان بانکدار :

با ملایمت جواب داد:
- آره. صدای مشخصی دارم، نه؟
 
- بله بنظرم.
درست همین چند دقیقه پیش توسط دیمین تهدید شده بودم ولی حالا مثل گذشته‌ی دور بنظر می‌رسید. گرما و مهربانی کرو سردی دیمین رو از بین برده بود.
- چه کاری می‌تونم براتون بکنم؟ 
 
- این چند وقت درمورد گفتگویی که اون روز داشتیم خیلی فکر کردم.
 
یعنی تصمیم گرفته بود کمکم کنه؟
 
- موضعمو عوض نکردم و نظرم هنوزم همونه. من یه خانواده بزرگ دارم که باید به فکرشون باشم و ازشون محافظت کنم. ولی تنها کاری که از دستم برمیومد این بود که چندتا تماس بگیرم و یه سری اطلاعات برات بدست بیارم.
 
به آرومی نفس کشیدم و پرسیدم:
- واقعا؟ وای خدای من. خیلی خیلی ممنونم. نمی‌دونم چی بگم...
 
- خوب، چیز زیادی نیست، ولی کیتو برای دکوراسیون خونه توسکانیش دنبال یه خریدار اثار هنریه. شغل تو هم همینه درسته؟
 
نپرسیدم از کجا می‌دونه. فقط جواب دادم:
- بله.
 
- خوب من حسابی ازت تعریف کردم و گفتم که تو این کار بهترینی.
 
کرو واقعا بخاطر من ریسک کرده بود‌.
- وای...
 
- این یه راه برای نفوذ به خونه‌اش و بدست اوردن توجهشه. از اونجایی که هنر یه سلیقه شخصیه، کاری نیست که دستیارش بتونه هندل کنه‌. درنتیجه اون شخصا خودش باید هرچیزی رو که واسش پیدا می‌کنی تایید کنه. این بالاترین شانسته و بیشتر از این نمی‌تونی بهش نزدیک بشی.
 
من تقریبا تا تختخوابشم رفته بودم... ولی چیزی نصیبم نشده بود.
- خیلی ممنونم کرو. واقعا میگم... این کارت یه دنیا واسم ارزش داشت. هیچوقت لطفتو فراموش نمی‌کنم.